نتایج جستجو برای عبارت :

درک عمق فاجعه بشری امروز

 تهران در این روزها با آمار صعودی بستری بیماران کرونایی در بخش های مراقبت های ویژه مواجه است و این یعنی، فاجعه‌ای در راه است.
این روزها صحبت از طرح فاصله گذاری هوشمند است که به دنبال اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی، از ۲۳ فروردین در کشور کلید خورده و قرار است از ۳۰ فروردین نیز در تهران اجرا شود. این در حالی است که مواضع انتقادی زیادی نسبت به این شیوه قرنطینه در کشور مطرح است.
ادامه مطلب
دوستی نوشته بود؛
● یک دوچرخه سوار برای اقتصاد "فاجعه" است، زیرا:
۱-خودرو نمیخرد۲_وام خودرو نمی گیرد۳-دیر مریض می شود۴-بنزین نمی خرد۵-قطعات یدکی خودرو نمی خرد۶-پول پارکینگ نمی‌دهد۷-چاق نمیشود۸-جریمه نمیشود
پس چرا توسعه دوچرخه سواری؟!
فاجعه پشت فاجعه
دیوار پشت دیوار
درد پشت درد
پشت سر گذاشتم... بزرگتر شدم اما... برای خودم زندگی میکنم... تجربه میکنم... و از الان میدانم اگر شکست بخورم چیزی که از من باقی میماند قوی‌تر هست.
یادم باشد این تجربه ها شاید به بهای چند قطره اشک یا غم یا درد به دست آمده باشد یا بیاید... 
سلام
توی این شرایط مردم بیشتر مناطق غرب کشور احتیاج دارن به کمک. من شلوغش نمیکنم و نمیخوام جو بدم ولی خودم هم ساکن یکی از همینم مناطق هستم در غرب کشور و خبر دارم از وضع دوست و آشنا و این و اون. به خدا فاجعه ست وضع خیلی از هموطن هاتون. 
الان به شدت دارو و نوار بهداشتی و خیلی چیزهای اساسی رو مردم نیاز دارن در روستاهای لرستان و ایلام و گلستان. حالا بماند شهرهاشون که اونا هم خودش فاجعه ست. تو رو خدا هر کی هر چی میتونه کمک کنه به امید دولت نایستین. بعضی
بچه ها زندگی خیلی پیچیده هست
و آدمهایی که حتی فکرش رو هم نمیکنین که ممکنه مشکل داشته باشن، در حقیقت در مشکلات زیادی غرقن. مشکلاتی که شاید برای شما مشکل به نظر نیاد ولی برای اونها فاجعه هست. همونطور که برای ماها مسائلی فاجعه و سخت هکه ممکنه بای بقیه به طرز خنده داری ساده باشه.
آدم ها رو شوخی نگیریم.
حال ادمها رو حتی اگه شده یه بار، بپرسیم.
حتی یه بار.
سه سال بعد ممکنه پشیمون بشیم که چرا یه بار ازون آدم نپرسیدیم حالت خوبه؟
همون طور که سه سال من این
از چهارشنبه ذهنم درگیره با یه سری چیزا. هی می‌خوام بنویسمشون و هی برا خودم شرط می‌ذارم که تا فلان قدر درس نخوندی حق نداری بیای سراغ نوشتن و تخلیه‌ی مغز.از طرفی هم تا ذهنم آزاد نشه سرعت درس خوندنم واقعا چیز فاجعه‌ایه. خلاصه که افتادم تو دور باطل.
فردا که امتحان آناتومی تحتانی رو بدم، شاید اندکی خاطرم آسوده بشه. امید است خوب بگذره.
پ.ن.: امروز تولدمه. خواستم حالا که دارم تو این تاریخ پست می‌ذارم، اشاره‌ای هم به این موضوع بکنم.
7- آسیب‌پذیری نسبت به ضرر و بیماری (VH)
ترس اغراقآمیز از این که هر آن ممکن است فاجع های قریبالوقوع رخ دهد که نمیتواند از آن جلوگیری کند. این ترس متمرکز بر یک یا چند مورد زیر است:
1- فاجعه های پزشکی مانند حمله قلبی یا ایدز
2- فاجعه های هیجانی مانند دیوانه شدن
3- فاجعه های بیرونی مانند سقوط آسانسور، قربانی جنایت شدن، سقوط هواپیما یا زلزله
8- خود تحول نایافته/ گرفتار (EM)
نزدیکی و درگیری عاطفی شدید با یک یا چند نفر از نزدیکان ـ غالباً والدین ـ به بها
 
 
در جریان فاجعه چرنوبیل یک اپراتور یک دکمه را فشار نداد و از فاجعه جهانی جلوگیری کرد هر چند عواقب حادثه و انفجار راکتور چرنوبیل هنوز هم بر جان مردم و آن جغرافیا نشسته. ( متاسفانه اسم اپراتور را به خاطر ندارم)
در حادثه سقوط هواپیما چه کسی پشت دکمه های پدافند سپاه نشسته بود؟و آن لحظه که هواپیما اوج می گرفت به چه فکر می کرد؟
 
 
هرگز خشونت، گرسنگی، طرد از جامعه، نابرابری، ستم اقتصادی در تاریخ بشریت و کره زمین تا این اندازه دامن گیر انسان نبوده است. به جای نغمه سردادن از کامیابی آرمان دموکراسی لیبرال و بازار کاپیتالیستی در شادکامی پایان تاریخ، به جای برگزاری جشن پایان ایدئولوژِی و پایان گفتمان های رهایی بخش، هرگز نباید این نکته بدیهی عالم گیر را که از رنج های منحصر به فرد بی شماری فراهم آمده اند، از نظر دور داریم که هرگز اینقدر زن و مرد و کودک بر روی زمین به بردگی ک
حسابی خرد شده‌ام. دیگر به هیچ‌کار نمی‌آیم. درست یادم نیست که کدام روز از پاییزِ پارسال بود که یاد امروزم افتاده بودم: واضح، چون جریان آب. اما آن‌روزم فراموش شده است: غریب، چون سنگی با بارانِ دیشبش. تنها صدایت را به یاد دارم. از آنوقت، اینجا همیشه دستی، ردّ حرفِ آخرش را بر سینه‌ی سطحی تجدید می‌کند که: "نه". و هربار که به تحلیل آن ردّ نامیرا ایستادم، روشنم شد که این ماده حل نشدنی است.
خواسته و ناخواسته، هر چه که باشد فاجعه‌ای به بار آمده است. فا
خوبی این روزای
زندگیم اینه که در آخر شب کلی نکات تازه ای دارم که برای خودم می نویسم و واسه
بهتر شدنشون برنامه می ریزم و تلاش می کنم. امروز فهمیدم که یه لحظه هایی هست که
واقعا نمیتونم با طرف مقابلم ارتباط یا حس بگیرم و این مسئله این اواخر خیلی برای
من تکرار شده و چه فاجعه هایی رو به مراتب واسه من پیش آورده.
ادامه مطلب
هرگز خشونت، گرسنگی، طرد از جامعه، نابرابری، ستم اقتصادی در تاریخ بشریت و کره زمین تا این اندازه دامن گیر انسان نبوده است. به جای نغمه سردادن از کامیابی آرمان دموکراسی لیبرال و بازار کاپیتالیستی در شادکامی پایان تاریخ، به جای برگزاری جشن پایان ایدئولوژِی و پایان گفتمان های رهایی بخش، هرگز نباید این نکته بدیهی عالم گیر را که از رنج های منحصر به فرد بی شماری فراهم آمده اند، از نظر دور داریم که هرگز اینقدر زن و مرد و کودک بر روی زمین به بردگی ک
Chernobyl- 2018
By Johan Renck
IMDb:9.7
Rotten tomatoes: 96%
چند سال پیش که واسه اولین بار کتاب «صداهایی از چرنوبیل» رو خوندم، واسم سوال بود که چرا من چیزی از این موضوع نشنیده بودم و چرا به قدر کافی به این موضوع پرداخته نشده. حتی کتاب فوق‌العاده‌ی آلکسیویچ هم حداقل توی ایران به قدر کافی دیده نشد. ولی این مینی سریال پنج قسمتی توی یک ماه اخیر بسیار دیده شد. 
این سریال شرح وقایع فاجعه‌ی اتمی چرنوبیله که در شوروی اتفاق افتاد. اینکه چطوری اون فاجعه رخ داد، چطور کنترل شد، م
 
 
 
ناسا سه زمان فاجعه آمیز را برای برخورد این شهاب سنگ شناسایی کرد.
به گزارش اسپوتنیک، ناسا سه زمان فاجعه آمیز را برای برخورد این شهاب سنگ شناسایی کرد سال 2029، 2036 و 2068، اما در عین حال ادعا می کند که هیچگونه تهدیدی برای زندگی در زمین وجود ندارد.
منابع متعدد معتبر زنگ هشدارشان به صدا درآمده است. آنها می گویند، ناسا تعیین کرده است که سیارک غول پیکر آپوفیس 12 سال دیگر و یا حداکثر در 19 سال دیگر سقوط خواهد کرد و چنانجه یکی از سایت ها نوشته است، یکی ا
حمید طالاری فاجعه
Download New MusicHamid Talari - Fajee
دانلود آهنگ به سوی موعود  به همراه متن آهنگ از رسانه ویک موزیک  با بالاترین سرعت و قابلیت پخش     آنلاین
با کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ بهمراه پخش آنلاین و متن آهنگ
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
ادامه مطلب
داشتم تصور می کردم روز محالی را کِ برای آرامش فکری و استراحت اعصاب بروم جایی دور،در سکوت جنگل های بی کس یا هیاهوی امواج دریا،بروم در قرنطینه ای در نقطه ی مقابلِ خانه ام در کره ی زمین،هر جای زمین و آسمان کِ گورم را گم بکنم از هیچ کدامِ این مشغله های ذهنی رهاییم ممکن نخواهد بود کِ نخواهد بود.مثلن در تنهاییِ خود لم بدهم در زیرِ آفتابِ استوا و یا یخ بزنم در سرمای زیرِ صفرِ سیبری یادم خواهد رفت کِ جایی در نقطه ای شبیه وِ وطن سیلی تمام جاده ها را گل ک
داشتم تصور می کردم روز محالی را کِ برای آرامش فکری و استراحت اعصاب بروم جایی دور،در سکوت جنگل های بی کس یا هیاهوی امواج دریا،بروم در قرنطینه ای در نقطه ی مقابلِ خانه ام در کره ی زمین،هر جای زمین و آسمان کِ گورم را گم بکنم از هیچ کدامِ این مشغله های ذهنی رهاییم ممکن نخواهد بود کِ نخواهد بود.مثلن در تنهاییِ خود لم بدهم در زیرِ آفتابِ استوا و یا یخ بزنم در سرمای زیرِ صفرِ سیبری یادم خواهد رفت کِ جایی در نقطه ای شبیه وِ وطن سیلی تمام جاده ها را گل ک
انصاف داشته باشیم 
انصاف یعنی هرانچه برای خود خوش می داریم برای دیگران نیز خوش بداریم وهرانچه برای خود بدمی داریم برای دیگران نیز بد بداریم 
انصاف یعنی اگر درکارکسی قضاوت می کنیم خود راجای فردی بگذاریم که آن کار را انجام داده.
ما در این فاجعه ی اسفناک، دو طرف داریم؛ فردی که موشک را پرتاب کرده و خانواده هایی که عزیز از دست داده اند.پدر و مادری که فرزندشان را از دست دادندو... واقعا چه بد مصیبتی است واقعا چه بد داغیست.اگر جای خانواده ی شهدا بودیم
گفتم یکی از همکارهام از همسرش جدا شده؟
بعد از سه سال دوره عقد و دوسال زندگی مشترک. یعنی در مجموع پنج سال، بدون فرزند.
همسن خودمه و راستش خیلی دوست دارم ازش چیزهایی بپرسم.
این اولین نفریه که با این سابقه ازدواج تو اطرافیانم هست و جدا شده.
البته اگر یه روزی بهم بگه بیا هرچی دوست داری ازم بپرس بازم فکر نکنم چیز زیادی بتونم بپرسم!
شاید بیشتر دوست داشتم وبلاگی میداشت و میخوندمش..
فکرمو مشغول کرده...
حالا امروز فهمیدم والدین یکی از همکلاسیهای پسرک هم
امروز دلم تنگ استبرای روزهایی که نیامده‌اندو من هر روزبه خودم وعده دادمشانامروز دلم تنگ استتنگ تر از تُنگ ماهیکه هر چه می‌رودسر جای اول استامروز بیشتر از هر زماندلم تنگ است و زمانناجوانمرادنه تیغ می‌زندبر تُنگ تنهایی منامروز دلم تنگ است ...[یوسف رجبی]
 رفتنت، بل فاجعه بوداتفاق که نه!مثل خشکسالی‌های ممتدمثلِ،،، سوءتغذیه ی                  درخت!. وقتی که رفتی دنیای من چهار دیواری شد درانحصارِ تاریکی. تو که رفتی  همه چیز دنیا عجیب شد مثل آوار زده‌ایی کهلاشه‌اش را از زیر خاک بیرون می‌کشد، برای :     --خاک سپاری!
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
سراوان یکی از جنگل های قدیمی استان گیلان است که متاسفانه مورد بی مهری قرار گرفته است. در نزدیکی این جنگل یک جایگاه تخلیه زباله های شهری قرار دارد که طی سالها، عریض و طولانی شده است. ارتفاع کوه زباله ها در این منطقه به 90 متر می رسد و این یک فاجعه وحشتناک است. این مشکل آنقدر عمیق است که اهالی منطقه سراوان را با مشکل های فراوانی مواجه کرده است. از بوی بد تعفن زباله ها گرفته تا بیماریهایی که گریبان اهالی را گرفته است.
کوه زباله
فاجعه از آنجایی بیشت
تو حال و هوای اینروزای خودم بودم یهو چشمم خورد به  تاریخ گوشه  صفحه راست موبایل ، امروز یازدهمِ ...
امروز تولدشه ،تولد فرشته آسمونی من ،امروز میدونم  قلب مادرانه اش  دلتنگ اون چشمهای آبی میشه.  نمیدونم چکاری کنم که  دلتنگی امروز  اذیتش نکنه؟! 
+یادداشت شماره ۴۵
این مطلب توسط اَل هورنِر، نویسنده وبسایت ایندیپندنت، نوشته شده است: در سال ۱۹۹۹، تمام دنیا خود را برای یک هرج و مرج بزرگ آماده می‌کرد. زمان زیادی تا سال ۲۰۰۰ (پایان دنیا طبق برخی پیش بینی‌ها) باقی نمانده بود و در عین حال فاصله با اتفاقاتِ فاجعه بارِ مورد انتظار کمتر و کمتر می‌شد. بسیاری پیش بینی کردند با شروع سال ۲۰۰۰ هواپیماها سقوط می‌کنند و سیستم‌های بانکی نیز به واسطه نوع برنامه نویسی‌شان دچار مشکل می‌شوند. در دهه ۶۰ میلادی، زمانی که
این مثنوی حدیث پریشانی من استبشنو که سوگنامه ی ویرانی من استامشب نه اینکه شام غریبان گرفته امبلکه به یُمن آمدنت جان گرفته امگفتی غزل بگو غزلم، شور و حال مُردبعد از تو حس شعر، فنا شد، خیال مُردگفتم مرو که تیره شود زندگانیمبا رفتنت به خاک سیه می نشانیمگفتی زمین مجال رسیدن نمی دهدبرچشم باز، فرصت دیدن نمی دهدوقتی نقاب، محور یکرنگ بودن استمعیار مهر ورزیمان، سنگ بودن استدیگر چه جای دلخوشی و عشق بازی استاصلاً کدام احمق از این عشق راضی استاین عشق
امروز هر چقدر بخندی و هر چقدر عاشق باشیاز محبت دنیا کم نمیشه پس بخند و عاشق باش…امروز هر چقدر دلها را شاد کنی، کسی به تو خرده نمی‌گیره پس شادی بخش باش…امروز هر چقدر نفس بکشی، جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمیشه.پس از اعماق وجودت نفس بکش…امروز هر چقدر آرزو کنی، چشمه‌ی آرزوهات خشک نمیشه پس آرزو کن…امروز هر چقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمیشهپس صدایش کن…او منتظر توستمنتظر آرزوهایت،خنده‌هایت،گریه‌هایتستاره شمردن‌هایت…و…عاشق بودن
رفتن تو:
رفتن تو 
اتفاق بزرگی است 
فاجعه ای بی پایان
مثل خشکسالی های ایران
مثل سوء تغذیه کودکان آفریقا
وقتی تو رفتی خانه ی ما چهار دیواری ای شد 
بی در و پنجره،
تو که رفتی  
همه چیز دنیا عجیب شد 
مثل آوار زده ایی
که جنازه اش را از زیر خاک بیرون میکشند 
که به خاک بسپارند 

سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
پنجره را که باز می‌کنم، انگار دریچه‌ی خاطرات نامحدودم را باز کرده‌ام. شاید همه‌ی بادها درختان را شکسته‌اند و شاید فاجعه‌ای به بار آورده‌اند. اما من همه‌ی آن‌ها را دوست دارم. بادها. باران‌ها. طوفان‌ها. خاطرات. می‌دانم که آن‌ها هم در گوشه‌ای از قلب مرطوب و مه‌گرفته‌شان مرا دوست دارند...
امروز رفتم برای تماشای فیلم ما همه با هم هستیموقتی فیلم رو میبینید متوجه میشید که به قصد خیلی تابلویی برای گیشه ساخته شدهاز اسم فیلم که یک شعار سیاسی مربوط به سال هشتاد و هشته گرفته تا استفاده از ستاره ها و مهم تر از همه استفاده از محمد رضا گلزار که حضورش هبچ ارتباطی با فیلم نداره به گونه ای که مهران مدیری تو سکانس پایانی به گلزار میگه حالا ما تو رو چه جوری وصل کنیم به این قضیهفیلم ساختن برای گیشه به خودی خود چیز بدی نیست ولی بهتر نبود حداقل ک
تو زندگی بعضی چیزا هست که حتی از فکر کردن بهش هراس داری...
یعنی حتی تصورشم وحشتناکه 
و وحشتناکتر اینه که نمیدونی دقیقا  چه غلطی بکنی تا اون مشکل حل بشه 
و جلوی فاجعه رو بگیری قبل از اینکه اتفاق بیفته....
یه موضوعی هست چن وقتیه ذهنم رو مشغول کرده   شاید اونقدر بده که حتی روم نمیشه اینجا بنویسم ...
فقط خدا کنه اشتباه فکر کنم. 
سلام. امشب ماه کامله  البته تقریبا. یعنی الان ماه شب سیزده ست. خیلی قشگه. وقتی به ماه نگاه کردم دلم برای مبینا تنگ شد یهو... چند وقته ندیدمش آخه.. بزودی می بینمش...
امروز فیلم سرخ پوست رو دیدم. نمی دونم یه سریا چرا میگن تهش بازه:/ تهش کاملا واضح و روشن بود... خیلی دوستش  داشتم فیلمو.. معرکه بود.. اونم با بازی فوق العاده ی نوید محمد زاده... کراش زدم روش. فکر میکردم نوید فقط نقش آدمای بدبخت و بیچاره رو خوب بازی میکنه اما دیدم نه بابا. این خیلی خوبه. نقش این
ب جز ی خاطره ی خوب واسه یکشنبه قبل انتخابات۹۶کلا اردیبهشتی نبوده ک بگذره و زخمیم نکرده باشهالمپیاددانش آموزیم۱۱و۱۲اردیبهشت بودالمپیاددانشجوییم۱۲و۱۳اردیبهشت هست(اینو دیگه خدا رحم کنه)بدی این دفعه اینه ک خونواده خبرندارن و قاعدتا درکی هم از اوضام وجود نداره و من هم همش خودخوری احتمالا جمعه،بعد امتحان کارم ب سرم بکشه ببینید کی گفتمحالا شما هی بگید اردیبعشق و این صوبتا
یه بار داشتم با یکی از دوستام حرف می‌زدم، دقیقا تو همون دوره‌ای بود که کارشناسی داشت تموم می‌شد و بچه‌ها یکی یکی داشتن اپلای می‌کردن و می‌رفتن. گفتم:«هر وقت از رفتن بچه‌ها بغضم می‌گیره یا به این که خودم جا موندم فکر می‌کنم، یاد نسل باباهامون میفتم که اونا هم تو جبهه دوستاشون رو از دست می‌دادن و احساس جا موندن می‌کردن. البته می‌دونم تو این دو تا موضوع خیلی تفاوت هست  ولی حس از دست دادن و جا موندن تو جفت‌شون مشترکه. یه جورایی انگار داریم
مردم دسته دسته میریزن تو داروخونه ها و ویتامین های سی و دی میخرن  میدونی این یکی به نظرم واقعا تقصیر حکومته اگه بجای اینکه کرونارو خاله بازی نشون بده و از همه ی توانش مثل همیشه برای زیر سوال بردن ماهیت مشکل استفاده کنه یکم اگاه سازی کنه اگه محض رضای خدا یکم از عقلش کمک بگیره ما اینهمه از هرماجرایی یه فاجعه ی بشری نداریم -_-
روزی فیل با سرعت از جنگل می گریخت!
دلیلش را پرسیدند گفت: شیر دستور داده تا گردن همه زرافه ها را بزنند!
گفتند: تو را چه به زرافه؟! تو که فیل هستی پس چرا نگرانی؟!
گفت: بله من میدانم که فیل هستم؛ اما جناب شیر، الاغ را به پیگیری این دستور مأموریت داده!!
وقتی مأموریت مهم را بر دوش افراد بیسواد و نادان میگذارند، نتیجه فاجعه بار خواهد بود!
وقتی اوضاع بحرانی است
وقتی بحران ها فوران می کنند
گاهی
به ناچار 
بهترین عکس العمل، حفظ آرامش روانی خود برای اقدامی پخته تر است
با فریاد زدن و بی قراری، با از کوره در رفتن، تا حالا که هیچ مسئله ای حل نشده
 
پس مردونه می چسبیم به کارمون
شاید که از فاجعه ای دیگر خودداری شود
انصاف داشته باشیم 
انصاف یعنی هرانچه برای خود میپسندیم برای دیگران نیز بپسندیم وهرانچه برای خود نمی‌پسندم برای دیگران نیز نپسندیم.
انصاف یعنی اگر درکارکسی قضاوت می کنیم خود راجای فردی بگذاریم که آن کار را انجام داده.
ما در این فاجعه ی اسفناک، دو طرف داریم؛
1. فردی که موشک را پرتاب کرده
2. خانواده هایی که عزیز از دست داده اند، پدر و مادری که فرزندشان را از دست دادند و...
واقعاً چه بد مصیبتی است واقعا چه بد داغی است.
اگر جای خانواده ی شهدا بودیم چ
این سریال رو پارسال دیدم. دوستش داشتم و توصیه میکنم دیدنش رو به خصوص به کسانی که با تربیت فرزندان در ارتباط هستند.
چند تا مادر هستند که در یک شهر ساحلی زندگی میکنند. این شهر به مدرسه های خوبش معروفه... فرزندانشون همگی به یک مدرسه میروند و هم کلاسی هستند. به ظاهر همگی دارای زندگی های آنچنانی و لوکس هستند. اما باطن های زندگیشون خیلی داغون هست. روشهای تربیتی درستی ندارند برخلاف ادعاشون. یه تنش در مدرسه ایجاد میشه و این تنش با توجه به اخلاق خاص وال
سال تولید : ۲۰۱۶
 محصول کشور :   هند
ژانر : ماجراجویی | جنایی | درام
امتیاز IMDB  از ۱۰ : ۷٫۶
کیفیت : BluRay 1080p – ۷۲۰p – x265
کارگردان : Nishikant Kamat
ستارگان : Irrfan Khan, Jimmy Shergill, Vishesh Bansal
خلاصه فیلم :مردی بنام نیرمال خانواده اش را طی یک فاجعه انسانی از دست می دهد، نیرمال سفری را برای بدست آوردن پاسخی منطقی راجع به این فاجعه آغاز میکند که در نهایت او را برای گرفتن انتقام از مسئولان این کار تشویق میکند…
ادامه مطلب
نام سریال : Chernobyl | چرنوبیل
ژانر : درام
محصول شبکه : | اچ‌بی‌او
سال انتشار: 2019 –
مدت زمان: هر قسمت 60 دقیقه
حجم : هرقسمت – مگابایت
کیفیت : 1080p + 720p x265, x264
زبان : انگلیسی
زیرنویس فارسی : دارد، با لینک مستقیم.
سازنده : Craig Mazin
بازیگران : Jared Harris, Stellan Skarsgård, Emily Watson
خلاصه داستان : Chernobyl – عنوان یک مینی سریال درام در مورد فاجعه 1986 چرنوبیل می باشد که در قالب 5 ایپزود از اچ بی او پخش خواهد شد. حادثه اتمی چرنوبیل حادثهٔ هسته‌ای فاجعه‌باری بود که در روز ۲۶ آوریل
خب من از 2 اسفند از خونه بیرون نرفتم ! از همون روزی که خواهرم و نیما از ترس کرونا برگشتن
شهرشون و تصمیم هم نداشتم بیرون برم تا 3 شب پیش ...
این مدت سردرد های عجیب داشتم ، پشت سرم درد میگرفت ، با هیچ مسکنی هم خوب نمیشد ،
گاهی حتی سرمو میگرفتم تو دستامو ، محکم فشار میدادم و گریه میکردم یا موهامو میکشیدم تا
دردم کمتر بشه !
تا سه شب پیش که بعد اینکه فشار خونم رو گرفتم و دیدم 8 عه ! قاعدتا نیاز به سرم داشتم و
میبایست برم ی مرکز درمانی ، از ترس کرونا کلی فکر
الان وضعیت زندگی من فاجعه است بعد یه عده هی میان میگن افکار مثبت داشته باش،به خودت تلقین نکن،مثبت اندیش باش و ...این حرف ها مثل این میمونه به یکی که سرطان داره بگید نگو سرطان داری تا خوب شی،اره خود به خود خوب میشیبریزید دور این حرف ها رو+وب من همینه،از همه اونهایی که دعوتشون کردم معذرت می‌خوام،هر کس خواست میتونه بره
از صبح که بیدار شده ام سرعت درس خواندنم، به طور متوسط، یک صفحه در طی 25 دقیقه بوده است و برای جزوه ی 200 صفحه ای باقیمانده،این سرعت بیانگر یک فاجعه است. به شدت به کسانی که یک جمعه معمولی را  می گذرانند و امتحانی ندارند غبطه می خورم! اصلا از همان ابتدا باید یک رشته آسان و حفظ کردنی انتخاب می کردم. البته این حرف ها را نباید جدی گرفت چون من رشته ام را دوست دارم و فقط دچار امتحان زدگی شده ام.
دیروز رفتم از توی اتاقم دستگیره بیاورم وقتی برگشتم دیدم قابلمه برگشته و روی تمام سه تا گاز کنار هم ، ماهی ریخته رد تکه های ماهی را دنبال کردم و از روی دیوار رد شدم به سقف که رسیدم تکه های ماهی دایره وار پراکنده شده بودند دیگر از لکه های روغن نگویم !
آن لحظه نه به چگونگی تمیز کردن این فاجعه گسترده فکر میکردم و نه به حجم انفجار رخ داده فقط فقط احساس گرسنگی مزمنم به خاطرم می آمد
چند وقتی هست که علاقه ام به خوندن کتاب های داستانی داخلی زیاد شده که دلایلش رو توی پست رویای تبت گفتم . در همین راستا اخیرا که داشتم بین قفسه های کتابخونه قدم میزدم، چشمم به اسم مصطفی مستور خورد و یادم اومد که تعریف کتاب "استخوان خوک و دست های جذامی" اش رو چند جا خوندم ولی نتونستم این کتاب رو ازش پیدا کنم بنابراین  کتاب ۱۲۱ صفحه ای "سه گزارش کوتاه درباره ی نوید و نگار" رو برداشتم و پس از چشم تو چشم شدن با چند صفحه اول کتاب احساس کردم که من و کتاب
نام سریال : Chernobyl | چرنوبیل
ژانر : درام
محصول شبکه : | اچ‌بی‌او
سال انتشار: 2019 –
مدت زمان: هر قسمت 60 دقیقه
حجم : هرقسمت – مگابایت
کیفیت : 1080p + 720p x265, x264
زبان : انگلیسی
زیرنویس فارسی : دارد، با لینک مستقیم.
سازنده : Craig Mazin
بازیگران : Jared Harris, Stellan Skarsgård, Emily Watson
خلاصه داستان : Chernobyl – عنوان یک مینی سریال درام در مورد فاجعه 1986 چرنوبیل می باشد که در قالب 5 ایپزود از اچ بی او پخش خواهد شد. حادثه اتمی چرنوبیل حادثهٔ هسته‌ای فاجعه‌باری بود که در روز ۲۶ آوریل
صبح که پا شدم یادم نبود دوازدهمه. 
گوشی رو که برداشتم و تاریخ رو دیدم، و بعد از اون پستای بعضیای دیگه رو، استرس ریخت تو جونم. 
فردا کنکور داره. دخترعمه. 
اصلا نمی‌دونم من چرا این قدر استرس دارم. پارسال هم پسرعمو کنکور داشت، اما عین خیالم نبود. اصلا نمی‌دونستم روز کنکور کیه. چند سال پیش هم که دایی کنکور داشت، با این که طبقه بالا بود اصلا نفهمیدم کی رفت، کی اومد، کی قبول شد. اما امسال، دل‌پیچه گرفتم. دارن تو دلم رخت می‌شورن.
شاید امسال بالاخره ی
امروز پیشرفت خواهد کرد زیرا امروز روز رسیدن به کمال است برای چنین روزی خدا را شکر می‌کنم امروز روز معجزه های پشت سر هم برای خود خواهند آمد و عجایب لحظه‌ای باز نمی ایستد 
این جملات را در اول صبح بگویید تا زندگی را فرا بخوانید
کم‌کم حس می‌کنم که دارم دیوانه می‌شوم. بند بند وجودم درد می‌کند. تا به حال در زندگی‌ام اینطور کلافه و مستاصل نبوده‌ام. نمی‌دانم باید چه‌کار کنم. نمی‌دانم با این همه خشم و نفرت چه‌کار کنم. حس می‌کنم که می‌توانم خرخره‌ی آدم‌ها را بجوم. هنوز بغض دارم. نمی‌دانم باید به کجا فرار کنم. نفسم تنگ است. نمی‌دانم چه کنم. نمی‌دانم که باید به کجا پناه ببرم. نوشتن هم حالم را بهتر نمی‌کند. و این یعنی فاجعه. یعنی دیگر خاکی نمانده که سرم بریزم.
 
انصاف یعنی هرانچه برای خود میپسندیم برای دیگران نیز بپسندیم وهرانچه برای خود نمی‌پسندم برای دیگران نیز نپسندیم.
انصاف یعنی اگر درکارکسی قضاوت می کنیم خود راجای فردی بگذاریم که آن کار را انجام داده.
ما در این فاجعه ی اسفناک، دو طرف داریم؛
1. فردی که موشک را پرتاب کرده
2. خانواده هایی که عزیز از دست داده اند، پدر و مادری که فرزندشان را از دست دادند و...
واقعاً چه بد مصیبتی است واقعا چه بد داغی است.
اگر جای خانواده ی شهدا بودیم چه کار می کردیم؟
دا
و باز تاریخ ورق خوردو عالمی در عزا غوطه خورد 
امروز ه مردم مدرنیته ،دنیای پیشین را دنیای جهالت و نادانی میخوانند .دم از جهل مردمی می زنند که با نداشتن امکانات ،امکانات بوجود آوردند .روزهای جهل و نادانی روزهایی بودند که امروز سرتیتر سخنان ما گشته است.شاید یاد آوری خاطره های مختارها و عمارها و اباذر ها یا حق خواهی مسلم ها مارا هنوز درگیر خاطره سازی کوروش ها و مغلطه خوانی کمان آرش و گرز رستم و نوشته‌های گاندی و نیچه ووووما آموخته ایم ،یا واضع ت
این یه مدت هر روز که از خواب بلند میشم یکی دو‌ساعت طول میکشه تا وقایع اخیر به ذهنم بیاد
صبح که خوابگاه ها تخلیه شد شبیه فیلم های هالیوودی بود
به همون شدت اکشن طور
شبیه فاجعه چرنوبیل از نوع ویروسیش
خیلی غیر واقعیه
تصور اینکه تمام کسایی که دوستشون داری رو نمیخوای ببوسی ولی از ته دل میخوای با تمام آدم های نفرت انگیز بوسه فرانسوی داشته باشی، انقدر که آب دهنت رو‌ قورت بدن ؛ خیلی گیج کنندست..
 
 
بازی امروز پرسپولیس ساعت چنده از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
بازی پرسپولیس امروز ساعت چنده
دار پرونده برچسب ورزش پرسپولیس امروز زمان چنده صفحه 2 مدت ورزش پرسپولیس و پارس جنوبی جم سر مهم‌ترین ورزش امروز پرسپولیس سر باشگاه آزادی با . فوتبال بزرگ هفته بیست و دوم پیکان 0 2 پرسپولیس پرسپولیس الاهلی عربستان سه شنبه 20 فروردین ساعت 20 00 آدینه 23 فروردین ساعت.
ادامه مطلب
شصت و دو) قرآن همه جا شیطان را هولناک می نامد و خطرناک،اما در اینجا،ضعیف می خواندش،زیرا اینجا سخن از قتال است و با مجاهدان سخن می گوید.توفیق شیطان،نه به خاطر آن است که قوی است و نه به علت آنکه مردم ضعیف؛بلکه اینها همه زادهء  جهل است.فقط باید مردم،آگاه شوند.آنچه پیامبران به قوم خویش بخشیدند،سلاح و قدرت نبود،پیام و حکمت و خودآگاهی و نور بود.
شصت و سه) خنّاس:هر عاملی که تو را از راه به در می برد و تو را به خود می گیرد،در خود غیب می کند.
وسوسه:عام
+دیشب نتایج انتخاب رشته دانشگاه‌ها اومد و فقط میتونم بگم خدا بهم رحم کرده.
هرچند که نمیدونم این رحم مهربانانه، تا کجا ادامه خواهد داشت ولی به طرز عجیبی ترازهای اعلام شده از طرف دانشگاه‌ها سطح بالایی دارن و من جزو آخرین نفراتی‌ام که تو مصاحبه دانشگاهمون شرکت میکنه! :/
شانس قبولیم داره پایین و پایین‌تر میاد و خب از الآن باید تمرین کنم که برام مهم نباشه... :/
+مصممانه میخوام یک برنامه نظم در سال ۹۸ تنظیم کنم. مُ، صَم، مَ، ما، نههههه!
+ماجرای مدرس
شصت و دو) قرآن همه جا شیطان را هولناک می نامد و خطرناک،اما در اینجا،ضعیف می خواندش،زیرا اینجا سخن از قتال است و با مجاهدان سخن می گوید.توفیق شیطان،نه به خاطر آن است که قوی است و نه به علت آنکه مردم ضعیف؛بلکه اینها همه زادهء جهل است.فقط باید مردم آگاه شوند.آنچه پیامبران به قوم خویش بخشیدند،سلاح و قدرت نبود،پیام و حکمت و خودآگاهی و نور بود.

شصت و سه)خنّاس:هر عاملی که تو را از راه به در می برد و تو را به خود می گیرد،در خود غیب می کند.
وسوسه:عاملی که
دلم میخواد بیام راجع به فاجعه ای که توی آزمایشگاه و موقع کار با خون اتفاق افتاد بگم ... دلم میخواد راجع به حس و حال این روزهای خودم بنویسم 
اما؟ اما میانترمهای حذفی و سنگین و سختم شروع شدن و درس میخونم و درس میخونم ! 
80 درصد وقتم رو میذارم واسه بیوشیمی و اون 20 درصد باقی مونده رو پخش میکنم روی 20 واحد دیگه و بیاید امیدوار باشیم که توازن رعایت شده :)))
پشت درس خوندنام به چی فکر میکنم؟ 
1. تو
2. شش ترمه شدن
سلام
من پسر 23 ساله هستم، درباره خوبی ها و بدی های ازدواج از این و اون پرسیدم و ...، به این نتیجه رسیدم که ازدواج فاجعه ای بیش نیست. مردها مینالن از اوضاع شدیدا بد اقتصادی و این که آرامش شون هم نسبت به مجردی کمتر شده و ساعت کاری شون بالا رفته، میگن ازدواج چیزی بهشون اضافه نکرده و فقط گرفتاری شون بیشتر شده.
با یه حساب سر انگشتی دیدم بله اطرافیان خودم هم همین جوری براشون پیش اومده و هیچ کدوم بهتر از مجردی شون نیستن که هیچ اوضاع شون بدتر هم شده.
با ای
پراید در انحراف فرمان و آلایندگی هوا اول شد
‏مدیرعامل ستاد مرکزی #معاینه_فنی خودروهای تهران:
پراید رتبه نخست را در انحراففرمان و گازهای آلاینده دارد متاسفانه ۹ % از خودروهای پراید مراجعه‌کننده بیش از یک ایراد داشته‌اند ۲۷.۷ % مراجعات به مراکز  معاینه فنی شهر تهران مربوط به خودروی پراید است
امروز به زور پاشدم و به زورتر رفتم سراغ کار! اما قراره از فردا ۸ صبح پاشم انشاا... . بدون مقاومت و اینا ، یه چند روز زور بزنم زود پاشم دیگه اوکی میشه. اون سه تا کلمه رو! زود روز زود. دیگه اینکهههه امروز کیک پختم خوشمزه بود نسبتا فقط چند تا مشکل داشت. دلم دفعه دیگه کیک داغ میخواد فقط .خب همینا فعلا.
 به خودت بگو:
فقط برای امروز، افکارم را بر روی بهبودیم متمرکز خواهم کرد ،زندگی می‌کنم و بدون مصرف هیچ گونه ماده مخدّری روز خوبی خواهم داشت.
فقط برای امروز، به کسی در معتادان گمنام اعتماد خواهم کرد، کسی که مرا باور کند و می‌خواهد در بهبودیم به من کمک کند.
فقط برای امروز، برنامه‌‌‌‌ای خواهم داشت و سعی خواهم کرد آنرا به بهترین شکل ممکن انجام دهم.
فقط برای امروز، به کمک NA سعی خواهم کرد از زاویه بهتری به زندگیم نگاه کنم.
فقط برای امروز, ترسی نخو
سد دز در آستانه یک فاجعه زیست محیطی
با سلام خدمت شما دوستان عزیز خیلی از شما ها پرسیده بودید اگر سد دز بشکند چه اتفاقی میفتد باید به شما بگم که ما این مطلب رو ساختیم تا شما در نظرات پاین این سایت به ما نظرتون رو درباره این موضوع بگید تا به یک نتیجه گروهی برسیم
دانلود قسمت 10 فصل 2 سریال ممنوعه، سریال ممنوعه فصل دوم قسمت دهم
فکر کنم امروز دستگاه قلبم اندازه کل این 9 سالی که دارمشون( 7 سال اولی و دو سال دومی) پالس داده... امروز خودشو کشت از بس ویبره رفت و پالس داد و قلب منو متشنج کرد! :|
+ گاهی دوسش دارم گاهی ندارم. امروز دوسش نداشتم. دوست داشتم با کارور تو دستم بندازم زیر پوستم درش بیارم..  
نمیدونم چرا امروز درست تا همین چند دقیقه پیش فک میکردم امروز سه شنبه است  درسته که روز ها و هفته ها و ماه هام مثل هم میگذرند اما حداقل همیشه میدونستم چند شنبه  است اما امروز روز ما گم کردم مثل تمام چیزهای دیگه ای که تو زندگیم گم کردم این اتفاق ساده مضحک نگرانم میکنه شاید خنده دار باشه اما نیست
لطفاً یکبار گوش کنید
توصیه های یک پزشک از بیمارستان امام رضا مشهد
حتما وحتما چندین بار گوش کنید ، امید است از فاجعه کنونی عبور کنیم
#مقابله_با_کرونا
#ایران_سالم
#کرونا_را_شکست_میدهیم
به امید سلامت همه ایرانیان و همه اقوام
@khavareha
[فایل ۱.۵ مگابایت]
مشاهده مطلب در کانال
نمی دانم
شاید این خاک نفرین شده؛ اما چون منی که به نفرین اعتقادی ندارد چگونه این فاجعه ها را هضم کند؟!
اما شکی نیست که ما تاوان جهلمان و جهل پدرانمان را میدهیم. این ها چوب ساده لوحی ماست که در آستینمان فرو شده
اما غم انگیز تر آن است که ما از نادانی خودمان باخبریم و همچنان بر ندانستن ثابت قدم! اینکه هنوز هم در این فلاکت دست و پا میزنیم تاییدی بر این مساله است.
افسوس که نه وقاحت وحشی های روبرویمان تمامی دارد و نه مظلومیت ما
بر ماتم ما نقطه ی پایانی
واقعا آن چیزی که در امر مدیریت مدیران گم شده است شعور، معرفت و عدالت است
مدیر ما انگار کرونای مغزی گرفته :)))
وقتی تصادف کرده بودم در منزل استراحت میکردم رییس گروهم کرد وقتی کرونا گرفتم در منزل استراحت میکردم عزلم کرد
:)))
البته که منو اینهمه خوشبختی میشه آخه
واقعا هر چه مسوولیت کمتری داشته باشی راحتتری و آرامشت بیشتر است من نه تنها ناراحت نشدم بلکه ته دلم قینج رفت که آخیش راحت شدم
کلا از دستور دادن بیزارم و از اینکه یکی کوتاهی کنه کارشو پشت گوش
×نماز صبح چند رکعته؟-دو رکعت×نماز ظهر چند رکعته؟-سه رکعت×بعد نماز ظهر چی می‌خونم؟-نماز مغرب×اون چند رکعته؟-چهار رکعت×کلا در روز چند وعده نماز می‌خونیم؟-خب، نماز صبح.. [چند لحظه سکوت و تفکر] نمیدونم!و مامان در زمانی که داشت بهش یاد می‌داد که بعد از نماز ظهر نماز عصر می‌خونیم گفت "خب، حالا نماز عصر چند رکعته؟" و علی ای که جواب داد "سه رکعت!"عمق فاجعه رو فهمیدید یا بیشتر بگم؟؟؟این خانه از پای‌بست ویران است..
   
   
عمق گرونی رو وقتی فهمیدم که " دوناتای نرم و خوشمزه سه تا هزار" ، به سه تا دو هزار و "جورابای عطری و نانو 3 تا پنچ تومن"  به سه تا ده تومن تغییر قیمت دادن :|
   
    
 داخل مترو هندزفری های ارزون قیمت زیاد هست، اون روز گفتم بذار یه هندزفری 5تومنی بگیرم هندزفریم خرابه ، به طرف گفتم هندزفری ارزون قیمت چی داری ؟ میگه اینا رو دارم 15 تومن :| همون 5تومنیا رو میداد 15 تومن :|
  
   
   
اخبار جدید استقلال بدستمان رسیده درباره ورود خانم ها به ورزشگاه و فاجعه ای که برای دختر استقلالی اتفاق افتاده است:
پروانه سلحشوری در واکنش به خودسوزی دختر جوان هوادار استقلال مطرح کرد:
فوتبالیست‌ها نمی‌توانند بگویند ما بازی نمی‌کنیم؟ صدای مسئولان در نمی‌آیددچار نوعی بی‌تفاوتی و کرختی اجتماعی هستیممردان در این باره بهتر از زنان نسبت به موضوع اخیر واکنش نشان دادندتوجیهاتی برای ایجاد ممنوعیت می‌آورند که آدم از خواندن آن هم شرم می‌کن
درسته که دم به دم بر همه دم داره برام اتفاقات فاجعه می افته، و حتی در موردش با هیچکی نمیتونم صحبت کنم، اما
سعی میکنم کارایی کنم که خوشحالم کنه
امروز مثلا
شروع کردم به رزومه نوشتن.
هرچند فقط تا اسم و فامیل خودم و اسم دانشگاه پیش رفتم
اما چون چیزیه که خوشحالم میکنه، یه تیکه دیگه ش رو گذاشتم فردا بنویسم. مثلا رشته ی تحصیلی رو :)) بعد مثلا پسین فردا، لابد عنوان پایان نامه رو :))
بعد به این فکر کردم که احتمالا پسین فرداتر که میرسم به قسمت رزومه ی کاری،
چند شب پیش مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران و اساتید دانشگاه فرمودند:من راجع به زبان فارسی حقیقتاً نگرانم زیرا در جریان عمومی، زبان فارسی در حال فرسایش است. من از صداوسیما گله‌مندم، به دلیل اینکه به جای
ترویج زبان صحیح و معیار و زبان صیقل‌خورده و درست، گاهی زبان بی‌هویت و
تعابیر غلط و بدتر از همه تعابیر خارجی را ترویج می‌کند. انتشار فلان لغت
فرنگی یک مترجم یا نویسنده از تلویزیون، موجب عمومی شدن آن لغت و آلوده شدن
زبان به زوائد مضرّ می
فردا دیر است ...امروزت را همین امروز ، زندگی کن !
همین امروز لذتش را ببر ،
و همین امروز برای آرزوهایت تلاش کن ...
حسرت ، یعنی در گذشته جا مانده ای ،
و نگرانی یعنی ، اسیرِ آینده ای شده ای که هنوز نرسیده و اتفاقاتی که هنوز نیفتاده !
آینده ای که شاید نرسد
و اتفاقاتی که شاید نیفتد !
بیخیالِ چیزهایی که نبودنشان کیفیتِ بودنت را کم می کند
آرامش و لبخند را در آغوش بگیر و امروز را همان جوری که دوست داری زندگی کن ...
در نمایشنامه فیزیکدانها، فردریک دورنمات (Friedrich Durrnmat) از فیزیکدانی می‌گوید که توانسته مسائل رازآلود فیزیک (مسئله گرانش و نظریه وحدت بزرگ) را حل کند و از ترس این‌که گشودن این رازها فاجعه‌ای دیگر همچون بمب اتمی بیافریند به دیوانه‌خانه‌ای پناه برده تا از دست قدرتمندان و سیاسیون فرصت‌طلب در امان باشد اما جاسوسان او را تا دیوانه‌خانه تعقیب کرده‌اند و در نهایت دانش او توسط فردی حریص و سرمایه‌دار به سرقت می‌رود.
 
فردریک دورنمات، این نمایش
شاخص کل بورس تهران امروز با رشد 6141 واحدی در رقم 308314 واحد به کار خود پایان داد. از نکات مثبت بازار امروز رشد شاخص هموزن بود. نمادهای پارس، فولاد و رمپنا بیشترین تاثیر مثبت را بر رشد شاخص کل داشتند.  ارزش معاملات خرد در بورس تهران امروز معادل 1550 میلیارد تومان به ثبت رسید. از نکات مثبت امروز ورود پول حقیقی به بازار بود! 
امروز آخرین امتحانم دادیم^^
ممممدررررسسسسمون تموم شد
خوب یکمی جو امروز بد بود چون احتمالا دوستامونو نمیبینیم
ولى توراھ برگشت با دوستم آیس پک خوردیم
خیلى خوش گذشت جاتون خالى^~^
اولین بار بود9صبح آیس پک میخوردم .تمام گلوم یخ زد
بالاخره تابستون شششششششششد

*امروز فک کردم دیدم3سال دیگه کنکور دارم @~@استرس گرفتم
**بگین تو وبم چی بزارم خوبه^^
***لبخند یادتون نرھ=)))
♦️امکان بازگشایی دانشگاه‌ها تا پایان خردادماه ضعیف است
رئیس کارگروه آموزش‌های الکترونیکی وزارت علوم: امکان بازگشایی مراکز آموزش عالی تا پایان خردادماه ۹۹ بسیار ضعیف است و دانشگاه‌ها باید بر اساس برنامه‌ریزی‌های فعلی پیش بروندهنوز در اوج شیوع ویروس کرونا هستیم و اگر خوابگاه‌ها آغاز به کار کنند، فاجعه ای دیگر اتفاق خواهد افتاد
#کرونا _را_شکست_میدهیم
چرا باید آدم قشنگترین حس هاش رو با آدمای اشتباه share کنه؟
چرا؟
چرا؟
.....
باز تحت فشار روحی قرار گرفتم و گویا به طرز فاجعه باری میل به ابرازش دارم، راحتر بگم بالا بردن دستام به نشانه تسلیم! کاری که این اواخر دائما انجامش دادم.
میدونی انگار تسلیم شدن دم دست ترین گزینه‌س و چقدر رقت انگیزه وقتی کاری از دستت برمیاد و انجام نمیدی. 
میل به مورد علاقه واقع شدن یه آدم درست و حسابی دارم! و این آلارم همیشگی رو تو مخم به صدا درمیاره.... این حال و هوا بارها از م
این حالتِ زندگی دوره‌ای با کاراکتر های یه داستان ایده آلِ منه. الان زندگی‌م داره با آیدین می‌گذره و امیدوارم همواره بعد از این یه کاراکتری من رو همراهی کنه.
 
+ دلم برای پیاده روی از درِ داروسازی تو 16 آذر تا خود ستارخان تنگ شده. در حالی که آرمان سلطان زاده تو گوشم راسکُلنیکُف راسکُلنیکُف می‌کرد.
++ دلم برای آرامش اون روزا تنگ شده. دلم برای همه‌‌ی چیزهایی که از دست داده‌م میسوزه. دلم برای همه‌ی آرامش هایی که تجربه کردم می‌گیره. امروز رقیقم
بعضی وبلاگ‌ها رو فقط باید خوند.
نباید کامنت گذاشت.
کامنت‌گذاشتن و خوندن پاسخ اون‌ها، ممکنه خطر فروپاشی ذهنیات مثبت شما از اون بلاگر رو به همراه داشته باشه.
چیزی که برای یک خواننده مثل یک فاجعه است و تبعاتش و اثراتی که در رابطه‌های مجازی باقی میذاره، هیچ‌وقت جبران نمیشه.
بعضی وبلاگ‌ها رو فقط بخونید.
کامنت نگذارید.
:)
 
 
+به نظرم میاد من خودم برای عده‌ای از همون مدل بلاگرها محسوب میشم که نباید برام کامنت بذارن ؛)
توی این روزهای آلوده دلم گرفته بوده...
امروز دو تا کتاب خریدم. از یکی شون ۵۰ صفحه خوندم و مشتاقم بقیه اش رو بخونم...
دلم تنگه... دلم تنگه ولی چه میشه کرد؟
امروز توی شهر کتاب ف رو دیدم... باهاش قرار گذاشتم برای فردا
دلتنگ و خسته ام... 
امروز یه داستان کوتاه دیگه نوشتم...
باید بیشتر بخونم،بیشتر بنویسم....
نفس من گره خورده به یک تب تند تو ...
کتابی که در حال خوندنش بودم گم شده و این برای کسی که ساعت 1 شب در حالیکه بقیه خوابیدن، نمی‌تونه کتابش رو پیدا کنه، یه فاجعه تمام و کمال محسوب میشه. به جای کتاب خوندن تلگرام رو چک کردم و با یه آشنای قدیمی صحبت کردم. 
من قبلا انقدر خجالتی نبودم اما بعد از طی یه دوره اجتماع گریزی و فرار از صحبت کردن با آدما و مضطرب شدن، الان حتی برای حرف زدن عادی دچار استرس میشم و اذیتم می‌کنه. باید با آدمای بیشتری حرف بزنم اما امکانش فعلا برام فراهم نیست. 
جدی ۲۷ ساله‌ام و هر چه سنم بالاتر می‌رود، آدم‌بزرگ‌های زندگی‌ام را بیشتر درک می‌کنم! حالا می‌توانم بفهمم وقتی مادربزرگ می‌گفت «مو داشتم تا اینجا. هر یه طرف گیسام به این کلفتی بود» یعنی چه! حالا حسرت زیبایی‌های از دست رفته را می‌فهمم. وقتی از جوانی‌اش تعریف می‌کرد که کارهای سخت انجام می‌داده و حالا زود نفسش می‌گیرد را خوب می‌فهمم! بدن دردهایش را خوب می‌فهمم‌. دردهای بی‌پایانِ جسم را خوب می‌فهمم. ۴ ماه است که باشگاه نرفته‌ام و باور
فضای هیجانی نباید تصمیم ساز باشد. اگرنه میشود همان چیزی که باشگاه استقلال تجربه میکند. مربی را تماشاگر می آورد با 5 برابر قیمت، بعد خود تماشگر معترض می شود به مربی. حیا کن رها کن سر می دهد. بعد به مدیر متعرض می شود که: «ما عقلمان نرسید، شما هم عقل نداشتید که این طور مربی آوردید. آن هم با این قیمت؟». بعد حیا کن رها کن می رود سمت مدیر. بعدتر بدهی بالا می آید از دست فلان مربی. هوادار فحش می کشد به اول و آخر مدیر که چرا آن مربی بی کیفیت را با این قیمت آور
قرار نیست صحنه ی درخشانی از پیشرفت روشن شود. همین که نوشتن ات نوری می
اندازد روی ندانسته ها و نفهمیده ها و همانها که خودت فکر می کنی میدانی کافی ست.
همین که وقتی نمیدانی قید و فعل و صفت و ارکان جمله کجاست و تو اصلا نمیفهمی چه می
نویسی یعنی تو را روشن کرده. یعنی فهمیده ایی چیزی بلد نیستی. این روشن گری ها از
آن روشن گری ها نیست! این از آنهاست که نور می اندازد گوشه های زشت و چرک و
پراکنده ی ذهنت. با نوشتن پیدایشان میکنی فقط نباید از دیدنشان بترسی. این
خوب باید بگویم که هنوز کتابم را تمام نکردم!
چرا؟
چون وقتم را صرف کارهای بیهوده کردم و اگر بخواهم دقیق تر بگویم مشغول اینستاگرام و فضای مجازی بودم .دارم به این موضوع فکر میکنم که چطور زمان کمتری برای اینستاگرام بگذارم در حالی که هر روز بیشتر از روز قبل به آن وابسته میشوم .چند راهکار ساده دارم که تصمیم دارم آنها را عملی کنم ,مثلا چند روز پیش که سرم بشدت شلوغ بود حتی وقت نکردم روی دکمه اتصال اینترنت کلیک کنم.
و تا دو روز بعد فقط در حدی که گروه کلاس
امروز، دست خودم را گرفتم، رفتیم به یک کافه ی قشنگ، یک میز، زیر شاخه های درختی فوق العاده انتخاب کردم، نشستم و ساعت ها غرق خواندن کتاب شدم، امروز خودم را به یک روز خاص دعوت کردم، به یک روز متفاوت! روزی که در آن، خودم در کنار خودم، بخاطر خودم و برای خودم زندگی میکنم! امروز خودم را به بستنی مورد علاقه ام دعوت کردم، برای خودم شاخه گلی خریدم و آن را به دختر بچه ی زیبایی که لبخند شیرینی بر لب داشت هدیه دادم، امروز در کنار خودم خوشحال بودم و زندگی را ب
گاهی اینقدر حواسمون به فاصله های دور و آینده هستش
گاهی اینقدر داریم تلاش می کنیم که بعضی اتفاقای زندگی رو  حذف کنیم 
که یادمون میره همین نزدیکی های خودمون، همین امروز رو ببینیم،
غافل میشیم از اینکه همین امروز، می تونیم فردا رو بسازیم
من عاشق امروزم 
عاشق لحظه به لحظه اش؛ ثانیه به ثانیه اش
حتی اگر مناسبتای ناراحت کننده بیفته امروز ، به همون اندازه مناسبتهای قشنگم داشته.
امروز برای من سال تموم میشه، سال جدیدم آغاز میشه ته دلم امید دارم امسالم پر روشنیه پر مهر و قشنگی پر سبزی و نور
خلاصه که همه درگیرن و یادشون نیس امروز منو 
پس تولدم مبارک خودم.
 
 
 
Sirvan Khosravi - Emrooz Mikham Behet Begam Live
دانلود ویدئو با کیفیت 1080
دانلود ویدئو با کیفیت 720
دانلود ویدئو با کیفیت 480
دانلود موزیک با کیفیت 320
متن آهنگ امروز میخوام بهت بگم سیروان خسروی
اگه هنوز به یاد تو ، چشمامو رو هم می ذارم
اگه تو حسرتت هنوز ، هزار و یک غصه دارم
اگه شب ها به عشق تو ، پلک روی پلک نمی ذارم
می خوام تو اینو بدونی ، من راه برگشت ندارم
امروز می خوام بهت بگم ، کسی نمی رسه به پات
امروز می خوام بهت بگم ، هیشکی نیومده به جات
امروز می خوام بهت بگم ، کس
●سه دقیقه پیش در حالی که‌کاملن هوشیار بودم متوجه شدم بستنی تو قاشقمو اول فوت میکنم بعد می خورم:||||||||||||||||||||||
●خانوم آ یه ساعت پیش پیام داده که خب چون تعطیله و فلان کل کتابو خودتون طراحی کنید و رنگ کنید و لباساتونم خودتون بسازید و خب فاجعه اصلی این نیست فاجعه اصلی اون بچه های روانی ای هستن که پیامشو ریپلای میکنن و تشکر میکنن ازش با استیکر قلب و از اینجا تا جاده قزوین پرانتز:))))))
چند تا موضوع اینجا مطرحه
یک اینکه اگه که ما خودمون سبک رنگ آمیزی و
امروز را به خاطر میسپارم برای اینکه به یاد داشته باشم هر عملی عکس العملی دارد و هر تصمیمی نتیجه ای برای اینکه تصمیماتم را عاقلانه تر بگیرم و برای اینکه تا مطمئن نشده ام پا به عرصه عمل نگذارم این یادداشت (و نصیحت به خودم) از امروز به یادگار بماند و تجربه ای باشد برای آینده
{از عاشورا تا ظهور - شماره 27}
 
وقتی فریاد حسین شنیده نشد!
 
در برابر ندای "هَل مِن ناصر" امام، مردم چند دسته شدند:
عده کمی ندای حضرت را اجابت کرده و به یاری شتافتند. گروهی دعوتش را رد کرده و رو در روی او قرار گرفتند! بعضی بی تفاوت بوده و بعضی هم کاملا در بی خبری به سر برده و از این فاجعه اطلاعی نداشتند!
جز گروه اول - که به خاطر یاری، به سعادت رسیدند - بقیه، مقصّرند و سزاوار عقوبت، حتی آنانکه - از سَرِ کم کاری - از وضعیت امام، بی خبر بودند!
«امروز هم، قِ
رییس مرکز اورژانس و مدیریت حوادث دانشگاه علوم پزشکی کاشان از مصدوم شدن 16 نفر بر اثر تصادف اتوبوس با کامیون در اتوبان نطنز به کاشان خبر داد. حسین ریاحی اظهار کرد: در ساعت ۲۱:۵۷ دقیقه شامگاه یکشنبه نهم تیرماه تماس مردمی با مرکز ارتباطات اورژانس مبنی بر برخورد یک دستگاه اتوبوس با کامیون در حوالی عوارضی قمصر کاشان دریافت شد.
ادامه مطلب
اعععععع 40 روز گذشتاااا
41 روزمهههههههههههه
مبارکم باشههههههههههههههههههههههه
 
یه چیزه دیگه
امروز داشتم با دوستم حرف میزدم بعد یهو گفت امروز چرا نیومدی مدرسه امتحان بدی(در صورتی که امروز امتحانمون کنسل بود)
منم گفتم مگه کنسل نشده بود گفتش نه امروز امتحان دادییم
ولی با یه ساعت تاخیر
بعد من شرو کردم به فوش دادن به خودمو معاونمونو ناظممم
بعد گفتش وللش کن حالا خودت چطوریو اینا
همینجوری داشتیم میحرفیدیم یهو گفت ایسگات کردم*-*
منم یه کلمه ی گوهر
از خود ضعیف ام بدم میاد ..از خودم که رفتم و نتونستم ..از خودم که برگه ها گرفتم و از ساختمان زدم بیرون ..از خودم متنفرم ...چرا من قوی نمیشم ...
چرا یاد نمیگیرم رها کنم ..من داد میزنم ..میگم میرم اما پایم لنگ میزند ...
من امروز تا کجا رفتم ...من امروز چی ها دیدم ..خدایا این قلب من قاعدتادباید از کار بیافتد ..بیا و تو تمامش ..
سه روز است که نشستم تو خانه ..گریه می کنم ..و امروز بازهم نتونستم ..
خدایا نزار تو را هم از دست بدهم 
در سالهای میانی قرن سیزدهم هجری(سال 1239) حاکم عثمانی بغداد داوود پاشا به حرمین شریفین کربلا و نجف حمله کرده و حرم را به توپ بسته و عده ای از مردم را به خاک و خون کشیده. در تاریخ دنبال دلیل این واقعه که باشی  به این موضوع برخورد میکنی که شیخ احمد احسایی بنیانگذار فرقه ی شیخیه که با تکفیر علمای شیعه از ایران رانده شده بعد از رفتن به کربلا کتابی نوشت و در آن اعلام کرد که خلفا کافرند و به این ترتیب راه لعن و دشنام به خلفا را باز کرد. کتاب شیخ به دست وا
ظاهرا در ساری مراسم سوگواری برای کشته شدگان فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی برگزار شده بود و مردم آمده بودند شمع روشن کرده بودند. مامورین هم ریخته بودند تا شمع ها را خاموش کنند.
مامور گفت : برید سر قبرش شمع روشن کنید
زن جواب داد : قبر داره مگه ؟ کدومشون قبر دارن ؟
مامور تشر زد : همه!
حالا که فکر میکنم میبینم بیراه هم نمی گفت. همه قبر دارند اینجا. یکی شرافتش را به خاک سپرده ، دیگری چشمانش را ، یکی گوش هایش ، آن یکی وجدانش ، پیرمردی جوانیش ، جوانی امید
امروز از حدود ۷ونیم بیدارم و صبح جمعه رو با خوردن کیک یخچالی که دیشب درست کردیم با دخترها آغاز کردیم.دیروز و پریروز خونه مامانم بودن و امروز انگار دلشون واسه وسایل و اتاقشون تنگ شده والبته برای کل کل و دعوا با همدیگه و گیس و گیس کشی
یه لیست بلند بالا نوشتم از کارهایی که امروز باید انجام بشه.در اثر تنبلی و گشت و گذارهای روزهای قبل یه خونه بهم ریخته و کثیف مونده رو دستم.امروز آخرین روزیه که میم رفته سرکار.فردا صبح انشاءالله بستری میشه بیمارستان
حالم بده ..
هممون حالت تهوع و سرگیجه داریم ..
شدید سرم داره درد میکنه
وحشتناک بود بدترین زلزله ای بود که تو عمرم دیدم واقعاااااا وحشتنااااااک بود چن ثانیه داشتیم به طرز فاجعه باری لرزیدیم وقتی میگم میلرزیدیم ینی زلزله و پس لرزه هایی که دیدین نههه واقعاااااااا وحشتناک بود... من که از خواب پریدم فقط داشتم نگا میکردم اونقدررررررر بددددد بود نه میتونستم حرف بزم نه فرار کنم فقط داشتم نگا میکرد 
وای خدایااااااااااا وحشتناک بود وحشتناااااااااااا
به چند نمونه توجه کنید:
لبنیاتی های ما مدتهاست مجبورند به شیرهای خود وایتکس بزنند تا ضد عفونی شود و بازرس بهداشت در شیر آنها ویروس تشخیص ندهد! نتیجه اش شده غده های چرکین روی بدن کودکان و نوجوانان.
آرد نانوایی کاملاً از سبوس تهی شده و به جایش آهن و اسیدفولیک به آن اضافه شده که گفته می شود یک ترکیب مضر است و موجب آلزایمر می شود.
نمک ها به اصطلاح تصفیه شده اند و به آنها یُد به صورت صنعتی اضافه شده. سپس دائم تبلیغ می شود که: نمک مضر است. کلاً آن را از
هر چی دیروز حسش نبود امروز کلی کار کردم !!ولی بازم حسش نبود :)(
من نمی فهمم چرا آخر تابستون و اوایل  پاییز میشه مثل مورچه ها باید ذخیره کنیم 
چند روز پیش مامان سبزی قورمه گرفت (قبل از اینکه کربلا برم )
بعد لوبیا سبز ..
امروز هم وسایل ترشی گرفته (الان من بین گل کلم ها نشستم و این پست رو می نویسم )
+از بوی کرفس بدم میاد
++امروز کوه جا به جا کردم پووووف
من اصن غرغر نکردم
حالتون چطوره خوبین ؟:)
هر گرم طلا ۱۸ عیار امروز در حالی معامله شد که با کاهش ۰.۴۸ درصدی به ۴۳۵,۶۰۰ چهارصد و سی و پنج هزار و ششصد تومان رسید.
به گزارش دنیای اقتصاد، بازار طلای ایران امروز هم در حالی فعالیت خود را آغاز کرد که شاهد افت قیمت ها به مانند روز پیش بود.
ادامه مطلب
دست اوردی پر از گناه
سفر ریاست جمهوری اسلامی ایران به کنگان در حالی صورت گرفت که مسئولین استقبال از رئیس دولت تدبیر و امید برنامه هایی پر از گناه را تدارک دیده بودند.
حضور خواننده خوش صدای مبتذل خوان و مجهز به سیستم صوتی نشان می دهد برنامه ها کاملا با هماهنگی مقامات شهرستانی و استانی بوده است .
در شرایطی که مردم از وضع موجود در حوزه اقتصاد بسیار در رنج هستند ، و هر روز با ارائه راهکارهایی که کرامت انسانی را زیر سوال می برد در صددند که وانمود ک
یا حییب من لا حبیب له
_ خاله! من امروز ازتون دلخور شدم، می خواستم باهاتون قهر کنم!!!
_ با من؟ چراااااا؟ مگه چی کار کردم؟
_ آره. امروز ازتون خیلی ناراحت شدم، چون نیومدین پیش من!
_ خاله من که خودم تصمیم نمی گیرم‌ کجا برم! خاله میم باید بگه این زنگ برو پیش فلانی، فلان درس رو باهاش کار کن!
_اما من دوست داشتم شما بیاید پیش من...
 
وی، در خیال خام بود که امروز محدثه رو‌ ندیدم و اونم هیچی نگفت، خدا رو شکر کرده بود که حواسش بهم نبود :||||
نگذاشت یک روز حداقل با ا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ما نهج البلاغه می خوانیم.